معنی پالس الکتریکی

حل جدول

پالس الکتریکی

سیگنال


پالس

واحد مکالمه تلفنی

ضربان الکتریکى


امواج الکتریکی

پالس


ضربان الکتریکی

پالس

لغت نامه دهخدا

پالس

پالس. [ل ُ] (اِخ) کرسی ناحیه ٔ جنوب غربی اسپانیا، از ایالت مرسیه بساحل بحرالروم.

پالس. [ل ِ] (اِخ) در اساطیر رومی الهه ٔ گله ها و شبانان.


الکتریکی

الکتریکی. [اِ ل ِ] (ص نسبی) برقی. الکتریسیته ای. منسوب به الکتریک که در تداول فارسی زبانان بمعنی برق و الکتریسیته استعمال میشود. رجوع به الکتریک و الکتریسیته شود: ماشینهای کوچک الکتریکی درهم و برهم ریخته بود. (سایه روشن صادق هدایت ص 18).


پالس دلافرنترا

پالس دلافرنترا. [ل ُ دُ رُ ت ِ] (اِخ) قصبه ای از اسپانیااز ایالت هوئلوا دارای 1600 تن سکنه. و آنرا بروزگار گذشته بندری بود که امروز از شن پوشیده شده است و از آنجا کریستف کلمب برای کشف امریکا سوار کشتی شد.

فرهنگ معین

پالس

تکان، ضربان، نبض، تلفن مدت زمان معینی برای مکالمات تلفنی درون شهری. [خوانش: [انگ.] (اِ.)]


الکتریکی

برقی، مغازه و دکان فروش و تعمیر لوازم برقی. [خوانش: (اِ لِ) [فر - فا.] (ص نسب.) منسوب به الکتریک، مربوط به الکتریسته. ]

فرهنگ فارسی هوشیار

الکتریکی

(صفت) منسوب به الکتریک مربوط به الکتریسیته. برقی: لوازم الکتریکی، (اسم) مغازه و دکان فروش لوازم برقی.


لایت پالس

انگلیسی تپ شید

فرهنگ عمید

الکتریکی

مربوط به الکتریسیته، برقی،

فارسی به آلمانی

معادل ابجد

پالس الکتریکی

784

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری